مجله اتاقک




   مجله اتاقک


   مجله الکترونیکی اتاقک
موضوعات مطالب
نويسندگان سایت
آمار و امكانات
»تعداد بازديدها: 17


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




g.o.o.g.l.e..p.a.r.a.z.i.t

آگاهی ها

power By: otaghack-site.tk

درباره ما

ایمیل مجله : otaghack@gmail.com otaghack@yahoo.com
لينك

کارفرمانیوز
شعرهاي شاپور احمدي
**انجمن مجله اتاقک**
مجتبی علیمی- تـــرانه
چرند و پرند
کافه ترانه
زنانه نويسي
کتاب کتیبه
ارسال ایمیل به مجله
علی قزل سوفلو
عضویت انجمن
شعرخانه
دانلود موزیک
فرح منصوری - ترانه سُرا
احمد شاملو
زندگینامه ها
ثبت دامنه
صفحات دیگر مجله

تبادل لینک هوشمند
سایتهای دارای موضوع مرتبط با مجله برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مجله الکترونیکی اتاقک و آدرس otaghack-site.tk لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
لینکها
» پرونده بررسی ترانه امروز 1 - سعید امیر اصلانی

 

 

تصمیم داریم در قالب مقالات و گفتگو با ترانه سرایانی که دغدغه ترانه دارند و دلسوزانه این هنر را دنبال می کنند پرونده ای مفصل تشکیل دهیم تا مشکلات و معضلات ترانه و ترانه سرایان را بررسی و نقد کنیم تا شاید گامی هر چند کوچک در راستای بهبود وضعیت نه چندان مناسب ترانه امروز برداریم.

این اولین گفتگو از پرونده ترانه امروز است . در آینده مقالات و گفتگوهای دیگری در همین موضوع  منتشر خواهد شد.

سعید امیراصلانی آهنگساز و ترانه سرایی است که دعوت ما را پذیرفت و با حوصله و دقت زیاد به سوالات ما پاسخ داد.

 

تاثير عدم مطالعه و نداشتن سواد ادبي بر روي كليت جريان ترانه نويسي؟
عدم اشراف و تخصص در هر حوزه ای، اعم از اقتصاد یا فرهنگ و یا حتی سیاست می تواند علاوه بر تاثیرات منفی در کوتاه مدت،حتی شرایط امحا همان حوزه را در دراز مدت نیز فراهم آورد.اتفاقی که در حال حاضر به شکل مشابهی در مورد ترانه و کلام موسیقی در حال رخ دادن است.با این حال اشراف کامل به ادبیات هم برای کار ترانه سرایی کافی نیست.ترانه محصول مشترک موسیقی و ادبیات است و غافل شدن از هر یک از این وجوه نتیجه را تا اندازه های یک تمرین آماتوری پایین می آورد.


در مسير جريان ها ، كليشه و موج بازار نوشتن؟
بین این سه کلمه ای که در پرسش هست تفاوت های جدی وجود دارد.
به عنوان مثال گاه تبعیت از جریان های اجتماعی و یا نقد یک جریان سیاسی نه تنها ایرادی ندارد بلکه نوعی ارزش و تعهد هنرمندانه به اجتماعی که زمینه آفرینش ما را در بر می گیرد ،قلمداد می شود.
اما در نقطه مقابل مثلا:بر اساس مقتضیات بازار(با فرض خواسته های دون فرهنگی هنری)نوشتن یعنی بی محابا به ورطه عوامگرایی( پوپولیسم) سقوط کردن.اتفاقی که در مورد هنرهای مستقل به ندرت دیده می شود.و عرصه حضور این فاکتور غالبا در زمینه هایی از فرهنگ خود را بروز می دهد که جنبه های مستقل یا خود محرک ندارند و به شکلی انگل وار نیازمند بدنه های قیم هستند.فرضا نیاز های بخش تجاری موسیقی به بازار و یا رسانه.


معضل دستمزد ترانه سراها و مشكلات ترانه سراها از اين نظر؟
من البته مشکل خیلی زیادی در این خصوص نمی بینم.به هر حال هر کسی مختار است نتیجه تلاش و آفرینش خود را به هر نحوی که مایل است واگذار کند.یکی به رایگان و دیگری به بهای سنگین.با این حال روشن است که در چرخه اقتصادی هنر،هر کسی به فراخور سهمی که از خود در تیراژ اثر می بیند،دستمزدی مطالبه می کند.میزان سهم مالی هر هنرمند در یک اثر جمعی با میزان استقبال عمومی از آن نسبت مستقیم دارد و هر نگاهی خارج از این نسبت اصولی نیست.


بحثي كه مدتي است بر سر زبان ها افتاده (ابتذال در ترانه فارسي)
اگر منظور از ترانه فارسی نوعی قرینه سازی مثلا با فیلمفارسی باشد که احتمالا هست،باید گفت این ابتذال فقط در ترانه نیست.ترانه موسیقی و یا سینما و یا ادبیات همگی سیارات در حال گردشی از یک منظومه هستند.که از یک منبع انرژی می گیرند و آن خورشید فرهنگی هر سرزمین است. اتفاقی که در ترانه افتاده به همان نسبت و میزان هم در سینما افتاده و یا در ادبیات داستانی فرضا.در یک نگاه کمی باز تر : حتی رانندگی ما در خیابان ها با سطح توقع ما از هنر همسان است.

 

 

معتقدید ترانه یک متن است اگر متن است آیا یک متن مستقل است یا وابسته؟
متن مستقل یعنی چی؟ هر متنی حداقل یه یک خواننده نیاز دارد و این ناقض استقلال هنر است.مگر آنکه پیرو نظریاتی مثل هنر برای هنر باشیم که من نه قبول دارم و نه حقیقی می دانم.اینگونه نظریات  بیشتر نوعی فمنیسم هنرمندانه است که از روش های سختگیرانه در برابر هنر می کاهد.ترانه  یک متن با پیش فرض موسیقی است و قطعا هم مستقل نیست.


خیلی ها معتقدند ترانه خصلتاً گفتاریست و باید آن را خواند و کتاب کردن آن چندان معنی نمیدهد. شما چه نظری دارید؟
البته زمانی که جوانتر ها به خاطر ندارند،شکلی از عرضه ترانه و تصنیف وجود داشت که  متن آهنگ را روی برگه هایی با تذهیب و خط خوش می فروختند.با شرح تقریبا کاملی از خواننده و آهنگساز و ...
و علاقمندان موسیقی از همین راه و به صورت سینه به سینه آهنگ را زنده نگه می داشتند و به اصطلاح  جدید :هیت شدن یک آهنگ یا تصنیف خیلی به خرید متن آن وابسته بود.اساسا برای مردمی که با نت  خوانی آشنایی ندارند یکی از موثر ترین روش ها برای حفظ و انتقال موسیقی، کلام یا همان متن ترانه است.
اما اینکه پیش از ساخته شدن یک ترانه و همآمیزی آن با موسیقی آنرا منتشر کنیم برای من خیلی معنای روشن و دقیقی ندارد.


ترانه ی امروز فارسی یک جریان مجزاست یا هنوز به یک گونه ی خاص و فراگیر در نیامده؟
اگر معتقدید یک جریان مجزاست شاخصه هایش را بگویید
اگر منظورتان یک جریان ادبی مستقل است، که باید گفت نه.چرا که بستن ترانه به ادبیات به همان میزان نارواست که آنرا صرفا به موسیقی متکی بدانیم.
شکل راستین ترانه ، نوعی از کلام است که روی نت های موسیقی قرار میگیرند.با همان بسامد و متر.سایر صورت های ترانه در حقیقت یک رویکرد مسالمت آمیز میان شعر و موسیقی است که پیوند چندان مستحکمی هم نیست ،چرا که هر یک امکان کنار گذاشتن دیگری  و پیوند با نمونه های دیگر را دارند.
اما این سوال حداقل فرصتی فراهم می آورد تا به یک باور غلط خاتمه بدهیم.
این که مضمون گاهی با جریان اشتباه می شود.ترانه ای که موضوع آن اجتماعی است یا عاشقانه یا فکاهه نمی تواند درژانر های  ادبی در زمره سبک یا جریان قرار بگیرد.سبک محصول نوعی رویکرد مشترک میان عناصر مختلف یک پدیده هنری است،مثلا سینمای مستند یا سینمای نئور ئالیسم که می تواند هر موضوعی را در خود عرضه و طرح کند.
ترانه ما در حال حاضر 2 شکل یا بگوییم سبک دارد.نخست شعری که نوشته می شود و سپس به ساحت موسیقی وارد می شود و دیگری متنی که بر اساس تقیدات موسیقایی شکل میگیرد.بنابر این روشن است که در هر 2 شکل امکان طرح مضامین مختلف وجود دارد.
البته باید یک نکته کوچک را هم اضافه کرد که:وابستگی تام و تمام ترانه به موسیقی الزاما تبعیت از سبک و جریان های موسیقی را هم در پی دارد.

موسیقی امروز ایران جلوتر حرکت می کند یا ترانه ی امروز؟
جلوتر بر اساس چه متر و معیاری؟اگر منظورمثلا کسب موفقیت های بین المللی مثل سینمای ایران است فرضا،که نه ترانه و نه موسیقی موسوم به پاپ ما هرگز در هیچ صحنه جهانی و یا حتی منطقه ای موفقیتی کسب نکرده.اگر مقصود از جلو یا عقب بودن همان پذیرش اجتماعی است که،به طور مشخص نمی توان به یکی از عوامل متن یا موسیقی و یا اجرا اشاره کرد.کسی نمی تواند به شکل قطعی دلایل اقبال عمومی از یک قطعه را به یک قسمت مشخص از یک اثر هنری نسبت بدهد.اما فرض سومی که شاید از این منظر پاسخی برای سوال شما پیدا شود: در حال حاضر در انبوهه تولیدات هنری ،ترانه سرایان به کار خود مسلط ترند یا آهنگسازان؟
قطع یقین آهنگسازان.
این پاسخ علت کاملا روشنی دارد.ترانه مثل آواز از معدود هنرهایی است که سهل و ممتنع می باشد و عملا تشخیص سره از ناسره برای غیر متخصصان کار دشواریست.
به علاوه اینکه بی هیچ آشنایی از اصول و قواعد شعر کلاسیک و موسیقی می توان چیزکی نوشت و به خورد موسیقی داد،اما برای موسیقی کار اندکی سخت تر است.آشنایی کامل با ریتم و آشنایی حداقلی با هارمونی و ارکستراسیون فاکتور هایی هستند که یک آهنگساز مبتدی را از یک ترانه سرای مبتدی متمایز میکند.


در میان محافل ادبی فعلاً ترانه رونق بیشتری دارد تا باقی صورت های شعری ، به اعتقاد شما این پایدار خواهد بود؟
حتی با نگاه کمی هم نمی توان قاطعانه پذیرفت که نشست های ادبی ،امروز بیشتر به ترانه می پردازند. این جلساتی که جسته و گریخته ذیل عنوان ترانه برگزار می شود،غالبا نشست ها و شب شعر هایی است  که متون مطروحه از منظر قواعد شعر کلاسیک مورد نقد و بررسی قرار می گیرند،و با فرض جامع و رافع بودن هم باز نیمی از کار ،که موسیقی باشد می لنگد.
مطالعات و تجربیات من در این سالها حاکی از آن است که:سیستم عروض و قافیه کلاسیک عرب(که در حال حاظر تنها سیستم موسیقی شعر پارسی هم هست) متد ناقصی است که معایب زیادی برای ساخت موسیقی کلام در زبان پارسی دارد.از جمله:تفاوت های فونتیکی که میان واژگان عربی با معادل های فونتیکی زبان پارسی وجود دارد.یا موضوع اختیارات شاعری در عروض و یا ساخت و بافت کلام در زبان آرگوو تفاوت هایی که این زبان از نظر متر و فرکانس  و عاطفه ،با نمونه کلاسیک و معیار خود دارد و...موضوعاتی از این دست.


چرا در ترانه به اندازه ی شعر سپید یا سنتی تئوریسین یا منتقد نداریم؟
به هر حال ترانه هیچ وقت در نهاد های آموزشی یا پژوهشی،نظایر دانشگاه ها، به عنوان یک زمینه مطالعاتی یا آموزشی مورد توجه جدی قرار نگرفته.
پیش از این هم عنوان کرده بودم که در کنار بسیاری از رشته های کم طرفدار دانشگاهی می شود رشته ترانه را در زیر مجموعه موسیقی(و نه ادبیات)به شکل آکادمیک آموزش داد.چیزی شبیه رشته ادبیات نمایشی در زیر مجموعه تاتر.
از همین روست که در این حوزه صرف نظر از انگشت شمار کسانی که فعالیت های مطالعاتی دارند، به شکل جدی تئوریسن و منتقد  پرورش نداده ایم.


موانع و آسیب های پیش روی ترانه ی امروز چیست؟
بهتر است این سوال با این تغیر ایراد شود که:ترانه در ایران بر اساس چه موانعی دچار این آسیب های جدی شد؟
برای این آسیب شناسی می شود فهرست بلند بالایی از پرهیز های مذهبی تا نبود مراکز آکادمیک در حوزه ترانه قطار کرد.اما شاید اصلی ترین ایرادی که نه بر فرهنگ و هنر بلکه بر سایر بخشهای اجتماعی سیاسی و اقتصادی ما نیز سایه انداخته، نبود مجوز و ممیزی های سختگیرانه برای ورود به موضوعات تخصصی است.


پیش بینیتان از آینده ی ترانه ی فارسی چیست؟
البته پیش بینی کار پیشگویان است اما رویه کلی که در هنر و ادبیات ایران حاکم است ادامه منطقی  تحولات در عرصه فرهنگ و هنر جهانی است،منتها بومی شده در هر منطقه از جهان.
با این حال آنچه که در حال اتفاق افتادن است جریانی است که از دهه 90 میلادی آغاز شد.که ابتدا اهمیت ملودی در مقایسه با ریتم رنگ باخت و در آغاز هزاره سوم کلام هم به مثابه نوعی تکنیک سازی بکار گرفته شد.با این همه هنوز هم در برخی کشور های عربی اهمیت ملودی و ترانه  بیش از سایر بخشهای یک قطعه موسیقی است.اما از آنجا که ما عموما نگاهمان غیر بومی و فرنگی مآب است من ترکیب غریبی را حدس میزنم.که موسیقی اکتیو افکتیو ویژه کلاب دارد اما کلاب ندارد،شعر و ترانه دارد اما ملودی ندارد.یک ملغمه ای مثل همه چیزمان.

 

 

منبع:جوان ایرانی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



نويسنده : ADMIN | تاريخ : برچسب:ترانه امروز,سعید امیراصلانی, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |

» عناوين آخرين مطالب